یکی برای همه...(آریو بتیس)

چیزی شبیه داستان

در اینجا می توانید داستانک وداستانهای نوشته شده ی من رامطالعه کنید.

-نه آقا من فقط از روی پای این بچه رد شدم ،آن هم انگشتانش
دکتر در چشمان مرد جز صداقت ندید،مردهم وقتی سکوت او را دید ادامه داد:ماشین من بیمه است اگر کشته بودمش چرا باید انکار می کردم؟؟؟؟
دکتر پاسخ داد:حرف شما منطقی است اما من قاضی نیستم به هر حال کودکی که شما با خود آورده اید جان داده است.
مرد به سختی می توانست باور کند. به خصوص وقتی که جنازه ی کودک شش ساله را از جلوی چشمانش به سردخانه انتقال دادند.انگار کسی دیوارهای سرد وسنگی را بلند کرد و محکم بر سرش کوبید.
بیشتر از خودش دلش به حال آن پسرک معصوم سوخت که چه زود چنگال بی رحم مرگ،بر شناسنامه اش مهر باطل شد ،زد.
در اتاق بازجویی تمام حرفهای سابق را مو به مو تکرارمی کرد.
-من فقط از روی پای این بچه رد شدم ،آن هم انگشتانش،،،باورندارید پدرش آنجا بود، می توانید از اوبپرسید،من خودم اصرار کردم او را به بیمارستان ببریم،،،از پدرش بپرسید،ببینید راست می گویم یا نه؟،،،وقتی سوارشان کردم داشت، گریه می کرد،،،پدرش حتما به شما خواهد گفت،از او بپرسید.
بازپرس پیر آنقدر کار کشته بود که مو را از ماست بیرون بکشد اما چشمان این مرد جوان با زباش یکرنگ بود.
مدتی در اتاقش به تنهایی قدم زد سربازی تازه خدمت، دومرتبه در زد.
-بفرمایید؟؟؟
- حاج آقا ،گزارش پزشکی قانونی...
همان برگه ی نخست همه چیز را برملا کرد.
فردای آن روز وقتی که مرد راننده از راهرو بیرون می رفت آنچه را که می دید و می شنوید نمی توانست باور کند مثل گوشت خامی که هضم نمی شود و فقط معده را به زحمت می اندازد.
چه حقیقت تلخی،جای دیروز او ،پدر کودک نشسته بود.
-به خدا دوستش داشتم مرد.از گوشت و خون خودم بود،می فهمی؟
-پس چرا خفه اش کردی لامصب؟
-مغزم قفل کرده بود ،یک لحظه همه ی بدبختیام ...یکی توی مخم می گفت: دیه زیاد شده...دستم رفت روی گلوش،،،مگه من کی ام؟یه بیکار، معتاد، بدبخت،،،باید نان آور خونه باشم،،،من دو تا بچه ی دیگه ام دارم،،،این یکی فدای بقیه....

امیر هاشمی طباطبایی-پاییز 91



نظرات شما عزیزان:

mia
ساعت13:59---21 دی 1391
سلام

وبلاگ قشنگی داری

به من هم سر بزن منتظرم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:,ساعت21:50توسط امیر هاشمی طباطبایی | |